در وضعیت کرونایی کشور، دو طیف فکری، در سه قوه اصلی مجریه، مقننه و قضاییه حضور دارند. بدون شک اعمال هر مسئول بر گرفته از اعتقادات و افکاری اوست. قوه مجریه را گروهی به نام اصلاح طلب بیش از سی سال است که دراختیار گرفته اند. دولت آقای روحانی که با شعائر تدبیر و امید و اعتدال ودیگر ترفندهای تبلیغاتی رای مردم را به طرف خود جلب نمود، با تحویل دادن پست های وزارت و مدیران رده بالای به اصلاح طلبان علنا هم ار اعتدال بیرون آمد و هم از تدبیر، با تفکر و اندیشه اصلاح طلبان وضعیت کشور را به سویی کشاند که هم از تدبیر نشانی نمی بینی و هم هیج روزنه امیدی برای اصلاح امور در این دولت به چشم می خورد. از همان روز اولی که تبلیقات کاندیدا ها ی ریاست جمهوری (1392) بین این دو طیف فکری شروع شد، معیارهای هر کدام از دوجناح برای تبلیغات، برگرفته از بینش و اندیشه ای بود که در اندیشه خود پرورانده و به آن اعتقاد داشتند . گروه اصلاح طلب، با توجه به دیدگاه لیبرالیستی که دارد و معتقد به آن است، برای پیروزی خود در مقابل حریف، مسیر تبلیغات خود را بر اصول مهم ایدئولوژی لیبرالیسم، یعنی اصل"هدف وسیله را توجیه می کند" بنا نهاد. از شعارهای آنها به خوبی می توان به این مهم دست یافت. آقای روجانی در اردیبهشت 96 در یک سالن ورزشی در همدان گفت: «اگر شما جوانان در خانه بنشينيد، بدانيد كه در پيادهروهاي ما هم ديوار خواهد بود، شما آنها را نميشناسيد. من آنها را ميشناسم. آنها روزي در جلسهاي تصميم گرفتند كه در تهران و در پيادهرو ديوار بكشند. آنها ميخواستند، پيادهرو زنانه و مردانه ايجاد كنند.» البته این اظهار نظر مورد تایید بی بی سی نیز قرار گرفت، و بلافاصله در شبكههاي اجتماعي نوشتند: كه اين يك برنامه از پيش نوشته شده براي روحاني است كه در يك ستاد مخفي براي او تنظيم شده است، قرار است آقای روحانی در جمع مردم آنرا بین نماید.
حالا دیوار کشی توسط چه کسانی و در کجا قصد اجرای آنرا داشتند، بماند . موضوع ديوار كشي كه روحاني اشاره كرده بود، قابليت جستوجوي تاريخي دارد اما نه در پيادهروها بلكه در دانشگاه و آن هم از سوي اصلاحطلبان اما نه در دولت اصلاحات بلكه در سال 64!
ماجراي آن را رهبر فرزانه انقلاب در سال 81 خطاب به خاتمي و معين نقل ميكند و ميفرمايد: «كساني كه الان (در دولت اصلاحات) اردوي مختلط برگزار ميكنند، همان كساني هستند كه سال 63-64 در كلاسهاي دانشگاه ديوار كشيدند، بنده به دستور امام رفتم در نمازجمعه گفتم اين كار بد است. من نميفهمم چطور اينها اين جور عوض ميشوند. 180 درجه راهشان را عوض ميكنند! امام به من گفتند كه اين چه كاري است. من در نماز جمعه تهران گفتم كه اين كار، كار مناسبي نيست. ديوار كشيدن حرف ما نيست. حرف انقلاب نيست.» پس اصل دیوار کشی برمی گردد به هم طیفان آقای روحانی که زمانی بین دختر و پسر در دانشگاه دیوار کشیدند، و زمانی اردوهای مختلط برگزار می کنند. در اصل اصلاح طلبان این دگراندیشی به چشم می خورد.
در جریان انتخاباتی سال 92 آنچنان وضعیت کشور را خراب نشان می داد و خود را موعود حل مشکلات قلم داد می کرد و به انتظارات مردم می افزود. به این متن از سخنرانی توجه کنید:«…ما شاهد هستیم که دلار بعد از چند ماه به چندین برابر قیمت افزایش پیدا میکند، مشکل کجاست؟ مشکل عدم مشورت، خودشیفتگی، عدم استفاده از ابزار علمی برای اداره کشور و بیثباتیهاست. مردم مدیریت کارآمد، ثبات، آرامش، قدرت آینده و آیندهنگری را میخواهند...» ایشان تصویری سیاه و در هم ریخته از شرایط اجتماعی، سیاسی جامعه را به مردم القاء می کند و خود را باکلید کزایی اش حلال مشکلات می داند. دلار هفت برابر شد،کسانی که از روی دلسوزی نقد منصفانه می کردند، چنین ناسزاهایی نثارشان می کرد: «تازه به دوران رسیدهها، تخریبگر، کاسب، مستضعف فکری، حامیان افراط، دروغ پراکنند، ترسو هستند، بزدلند، عقبماندهاند، بروند به جهنم، هراسانند چون کافر همه را به کیش خود پندارد، عصر حجریاند، بیکارند، متوهمند، عادت دارند از دیوار بالا بروند، خطای دید دارند، هوچیبازند، بی شناسنامهاند، کمسوادند، اقلیتند، از خداوند هم ایراد میگیرند، تازه انقلابیاند، کودکند.» مدیرانش با حقوق های نجومی امثال آقای"عباس آخوندی" وزیر راه و شهرسازی می گوید:"این افتخار دولت است که حتی یک واحد مسکونی را نساخت. از ابتدا قرار نبود دولت خانه ای بسازد ... "و الاآخر، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
در جریان تبلیغات انتخاباتی، و همزمان با فاجعه معدن یورت، که به نقل از رئیس جمهور توئیت کرد:"من تنها به معدن می روم تا معدنچیان برای فریاد کشیدنبر سر بالاترین مقام رسمی کشور احساس آرامش و راحتی کنند؛ این افتخار من است."
و جملاتی که در ارتباط با بازدید آقای قالیباف از مرض های کرونایی در بیمارستان داشتند، چرخش 180 درجه را نشان می دهد. حسن روحانی رئیس جمهور روز چهارشنبه ۱۶ مهر در جلسه هیأت دولت در بخشی از سخنان خود درباره علت لغو جلسه سران قوا بیان داشت:... کسی نمیتواند وسط سیل بایستد و بگوید نمیترسم؛ خوب بایست تا آب بیاید تا تو را ببرد. وسط زلزله نمیتوان زیر سقف ایستاد، اگر میخواهی بایستی خوب بایست تا سقف روی سرت خراب شود. باید به عقل و شرع و پروتکلهای بهداشتی توجه کرده و آنها را عمل کنیم.
خوب به این جمله آقای روحانی با حرفهایی که در ارتباط با بازدید آقای قلیباف از بیماران کرونایی در بیمارستان داشتند توجه کنیم، می بینیم که آقای روحانی،روشی از عقلابیت لیبرالی که با اخلاق و معنویت قهر است، برای زیر سئوال بردن مدیران جهادی استفاده می کند. به جای آنکه ایشان به عنوان یک مسئول بلند پایه نظام وظیفه ذاتی خود را انجام دهد، و برای دلگرمی کادر درمان فداکار بیماران کرنایی، به بیمارستان سرکشی کند و خسته نباشی بگوید، برای فرار به جلو و برای اینکه ار خودش مردم خرده نگیرند و مقایشه نکنند عمل یک مدیر جهادی را با یک مدیر لیبرالی، حرکت ایثار گونه دیگران را زیر سئوال قرار می دهد. اشتباه ایشان این است که فکر می کند در انگلستان است که فقط عقلانیت مورد تقدس است، در حالی که در جمهوری اسلامی ایران که بر پایه اصول اسلام مسئولینش باید خدمت نمایند. هم باید دارای عقلانیت باشند و هم دارای ایمان. عقلانیت بدون ایمان با توجه به خصلت انسان که در عین بهره مندی از قوّة خرد، منفعت طلب، خودخواه،جاطلب و استثمارگر می شود. در عقلانیت صرف آثاری از ایثار و خود گذشتگی یافت نمی شود. ولی در ایمان ایثار، فداکاری، اخلاص و از خود گذشتگی تراوش می شود. از آقای روحانی باید پرسید: اگر سیلی بیاید، و در حال بردن هموطنانت باشدجه کار می کنی؟ اگر در یک آتش سوزی فرزند خانواده ای در داخل منزل باشد توچه کار می کنی؟ چرا آقای روحانی مغلطه می کنی؟ می خواهی ترس از جانت را با استفاده ابزاری از عقلانیت لاپوشانی نمایید. تو به تمام شهیدان، جهادگران توهین نمودی که این نیز بر گرفته از تفکر لیبرالی جنابعالی می باشد.